سعید زندگانی
جرس: هرسال، اولین روز مدرسه، اول مهر ماه، برای دوستداران موسیقی ملی و سنتی ایران یاد آور تولد یکی از درخشان ترین چهره های تاریخ این هنر در سرزمین ما نیز هست: استاد محمد رضا شجریان. این مناسبت، امسال ویژگی دیگری یافته است و آن اینکه آواز خوان بزرگ ایرانی اول مهر هفتاد ساله شده است، با سپری کردن یک سال بسیار فعال از نظر هنری و حرفه ای و بسیار پردغدغه و پویا از دیدگاه اجتماعی و سیاسی و در همراهی با مردمی که احمدی نژاد آنان را "خس و خاشاک" نامید و شجریان در مقام دفاع از این مردم و جنبش سبز آنان برای رسیدن به آزادی و مردم سالاری گفت: "من صدای همین خس و خاشاکم"!
شجریان در این یکسال در چهار گوشه جهان کنسرت برگزار کرد، جز ایران! از مراکش در آفریقا، تا استرالیا و اروپا و آمریکا و آسیا. همه جا با استقبال کم نظیر دوستدارانش مواجه شد، اما در سرزمین خودش، سردمداران حکومتی با او راست نیامدند یا اینکه بهتر بگوئیم او با استبدادگران راست نیامد. بسیاری از هم وطنانش در کشورهای دیگر به دیدار او رفتند یا اگر راه نزدیک بود، مانند ترکیه و کردستان عراق، از داخل کشور به آن سو سرازیر شدند تا چهره اش را ببینند و صدایش را از نزدیک بشنوند که از زبان مولانا می خواند: "امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کنم – گرز فریدونی کشم ضحاک را سربشکنم".
تفنگت را زمین بگذار...
در زمینه سیاسی و اجتماعی نیز، شجریان در جریان انتخابات موضع خود را اعلام نکرد. با اینهمه بسیاری می دانستند که او از میان آن چهار نفر دلش با میرحسین موسوی است و رابطه نزدیک آن دو را می شناختند. این رابطه به ویژه پس از تشکیل کلاسهای آواز شجریان در فرهنگستان هنر که میرحسین رئیس آن بود، نزدیک تر شده بود. اما وقتی برخلاف رای مردم احمدی نژاد سر از صندوقهای رای برآورد، شجریان نیز به تظاهرات خیابانی مردم پیوست و همراه آنان به دنبال رای گم شده خود گشت و چون خود را متعلق به جنبش مردم می دانست، از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خواست که از پخش صدای او در همه شبکه های رادیوئی و تلویزیونی داخل و خارج خودداری کند، بجز دعای "ربنا" که اجازه پخش آنرا در ماه رمضان داد که البته صدا و سیما آنرا نیز پخش نکرد و مردم "ربنا"ی او را از راههای دیگری سر سفره افطار خود بردند.
شجریان در گفت و گو با "بی.بی.سی" که او را "سفیر تغییر در ایران" نامیده بود، در مورد خواست خود برای پخش نشدن صدایش از صدا و سیما گفت: "من مرور می کنم این سی سال را و می بینم که حتی یک هفته نبوده که در آن من احساس راحتی خیال بکنم. هرجای دنیا می روم ومردم را خوشحال می بینم، انرژی می گیرم. ولی در ایران نمی توانم ببینم زنی کنار خیابان نشسته و سیگار می فروشد. در این وضع من اجازه نمی دهم که از ابزار خود من علیه من و مردم استفاده کنند. من آن سرودها را برای زمان دیگری خوانده بودم و اگر لازم باشد بازهم می خوانم که خواندم: تفنگت را زمین بگذار..." اوبه مصاحبه گر تلویزیون استرالیا هم می گوید هنگامی که حرفی برای گفتن به مردم داشته باشد، روی صحنه می رود و آنچه را که دردلش انباشته شده بیرون می ریزد، و می خواند: شیوه چشمت فریب جنگ داشت – ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم...
اواخر آذرماه سال گذشته شجریان همراه گروه "شهناز" به مدت پنج شب در قونبه و در "مقام حضرت مولانا" کنسرت داد. در این مدت یک تیم کامل از بی.بی.سی. در قونیه بود تا ضمن ضبط این رویداد کم نظیر هنری، فیلم مستندی نیز از زندگی این آوازخوان بزرگ ایرانی تهیه کند که این مستند اردیبهشت گذشته با عنوان "پژواک زمان" از این برنامه پخش شد.همانند گفت و گوئی که شجریان شهریور ماه سال گذشته در جریان کنسرتهای اروپائیش با صدای آمریکا انجام داد و در آن ضمن انتقاد از سرکوب مردم، از جنبش سبز مردم ایران دفاع کرد و هنگام بازگشت به ایران مجبور شد یک بازجوئی چند ساعته به "سربازان گمنام امام زمان" پس بدهد، مستند بی.بی.سی. نیز برای وی دردسر ساز بود، اما او می گوید که ترسی از این مسائل ندارد و حاضر است بخاطر مردم ایران زندان هم برود، که البته هنوز کار به آنجا نکشیده است.
جایگاه هنری شجریان
درست است که موضع گیریهای مردمی شجریان در طول چهل و پنج سالی که از فعالیت حرفه ای او در موسیقی ایران می گذرد، وی را به یکی از محبوب ترین چهره های تاریخ هنر ایران تبدیل کرده است. اما توانائیهای بی نظیر هنری او نیز یک سوی دیگر این ماجرا بوده است. زنده یاد دکتر حسین عمومی موسیقی شناس و معلم سرشناس آواز، شجریان را به جهات مختلف برجسته ترین آواز خوان معاصر ایران دانسته بود. شادروان پرویز مشکاتیان می گفت جائی که شجریان به آواز لب می گشاید، دیگران باید از خواندن فرو بمانند و مجید درخشانی در همین مستند "پژواک زمان" در مورد او می گوید: "همین یک قطعه ساز کوتاهی که یک نوازنده جوان می تواند در کنار استاد بزند، از آرزوهای بزرگ هر نوازنده ای است"!
اما اخیرا حمید متبسم موسیقی دان و آهنگساز نامدار ایرانی مقیم اروپا در مقاله ای تحلیلی با عنوان "ساز کوک صدای دوست" که در مجله "فرهنگ و هنر" منتشر شد، جایگاه هنری شجریان را در موسیقی ایران مورد بررسی قرار داده است. به نوشته متبسم، "در میان خوانندگان قدیم و جدید ایران نام محمدرضا شجریان استاد بیهمتای آواز، بهدلیل بهرهمندی از دانش شعر و موسیقی، صوتِ خوش با وسعت کمنظیر و ذوق سرشار هنری، میدرخشد و شیوه و نگرش وی به آواز موجب پیدایش معیار سنجشی شده است که از یک سو کار آوازخوانان نسل نو را دشوار و از سوی دیگر هموار میسازد و در نهایت به بالا رفتن سطح عمومی این هنر در ایران میانجامد. در آواز شجریان کار از صنعت تلفیق شعر و موسیقی رها گشته و در زیباترین بستر هنری به پیش میرود. تسلط وی به مقامها و گوشههای کلاسیک آواز ایران و همچنین آشنایی اش با ادبیات فارسی ابزار بهکارگیری ذوق هنری اوست و اگر چه بسیاری او را بهعنوان خواننده آواز سنتی میشناسند، هر آوازش، بینیاز از هر گونه تردستی و ظاهرآرایی، نو و بدیع است و ضمن حفظ ارتباط با سنت این هنر، راه جدای خویش را میرود که آوازهای آلبوم آستان جان و نوا مرکب خوانی (هردو از ساخته های مشکاتیان) نمونههایی از این دستاند."
ساز کوک صدای دوست
"وی در بسیاری از آثارش ردیف تازه و بسیار متفاوتی از مقام مورد اجرا پدید آورده که میتوان به آن به چشم آهنگسازی نگریست. در این شیوه: کلام، آمیخته در نغمهها و نغمهها جزء جدایی ناپذیر کلاماند، گویی که هر دو با هم پدید آمدهاند و مجموعه یک اثر واحدند. نمونههای نادر این نوع کار با کلام را در کار تصنیف سازانی چون عارف قزوینی و برخی آهنگسازان معاصر میشنویم که آثارشان جاوید و برای همیشه گوش نواز شنونده موسیقی ایران است. استفاده از رژیسترهای مختلف صدا، تنوع در اجرای تحریرها و تغییر حالت تحریرها بر اساس خصوصیات سازی که جواب آواز میدهد، انتخاب سنجیده سرعت بیان کلمات و جملات موسیقایی مناسب با روح کلی کار وشعر، دینامیک و سکوتهای به موقع، از خصوصیات بارز هنر اوست. در آواز او هیچ حرکتی جنبه نمایشی ندارد و انتخاب بم و زیرها در خدمت بهبود موسیقی است."
"ایدههای آوازی استاد شجریان قابلیت بسیاری برای آهنگسازی دارد و بی نتیجه نخواهد بود اگر که مسیر را به طریق دیگری برویم و آهنگسازی را بر اساس آوازی از او نیز تجربه کنیم. شیوه وی این هنر را از بند های تخصصی مقام و گوشه رهانیده و آواز را شنیدنی کرده است. و هریک از آواز های او به مثابه یک موضوع یا یک داستان دستمایه کارنوین دیگری ست.ساز کوک آواز محمدرضا شجریان مدیون سالها کار و آموزش بیوقفهی اوست و آنچه او کسب کرده بدون شک راهگشای بهبود سطح خوانندگی در ایران بوده و خواهد بود. آوازخوانان جوانی که امروز در صحنه موسیقی ایران جلوه میکنند، جملگی فرزندان هنری اویند. بیشک خوانندگان جوان امروز و فردای ما نیازمند تجربیات و دستاوردهای آوازی استادند."
محمد رضا شجریان که اول مهرماه 1319 در مشهد به دنیا آمد، در زادگاه خود به شغل معلمی پرداخت و با آموزشهای پدر قاری برجسته قران شد. به عنوان آواز خوان اولین برنامه رادیوئی او با عنوان "برگ سبز شماره 216" در سال 1345 همراه با سنتور شادروان رضا ورزنده از رادیو پخش شد. در آن برنامه از او با نام "سیاوش بیدگانی" نام می برند، چرا که به خاطر پدرش هنوز نمی خواست با نام خود در رادیو آواز بخواند. از این روهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) که در آن روزگار معاون مرحوم پیرنیا در برنامه گلها بود این نام مستعار را برای شجریان پیشنهاد کرد. "بیدگان" روستائی است در نزدیک مشهد که آواز او از آنجا تا بدینجا و از آن روز تا به امروز چهار گوشه گیتی را در نوردیده و به گوش جانها نشسته است. هفتاد سالگیش مبارک و عمرش دراز باد!
0 نظرات:
ارسال یک نظر