.

آزادي خواسته ي تاريخي بشر

۳۰ خرداد ۱۳۸۹

30 خرداد ماه و شهدایی که نامشان پنهان است

جرس:29 خرداد ماه سال گذشته روزی بود که بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند تاریخ سیاسی ایران ورقی تازه خورد. آقای خامنه ای رهبر ایران پس از هفت روز سکوت در برابر حوادث پس از انتخابات و نا آرامی ها در نماز جمعه تهران حضور پیدا کرد. حضور رهبر ایران چهار روز بعد از تجمع میلیونی و اعتراض آمیز مردم در برابر نتایج انتخابات و نا آرامی های پیوسته خیابانی امید کسانی بود که معتقد بودند سخنان رهبر می تواند فصل الخطاب این ماجرا باشد. آن جمعه اما پایان درگیری ها و اعتراضات نشد. حمایت آقای خامنه ای از محمود احمدی نژاد و تهدید به اینکه پس از این با معترضان برخورد می شود نتوانست صدای اعتراض مردم را خاموش کند.

30 خرداد ماه مردم معترض دوباره به خیابان ها ریختند اما این بار دست نیروهای امنیتی برای آنکه با خشونت هر چه بیشتر با معترضان برخورد کنند باز بود. در لیست شهدای جنبش سبز نام کسانی به چشم می خورد که قربانیان روز 30 خرداد هستند. کسانی که با خون خود روزهای سخت خرداد را به پایان رساندند.

تنها نامشان هست

از زندگی نامه و سرگذشت بسیاری از کسانی که در این روز در تهران و شهرستان ها کشته شدند چیزی یافت نمی شود مگر نامشان که اگر آن را جستجو کنی به صفحه اورکات بر می خوری یا شبکه های اجتماعی این چنینی.برخی حتی شاید اسم شان هم به دلیل وحشت خانواده ها جایی ثبت نشده باشد.اطلاعات موجود برخی سایتها در رابطه با برخی شهدا هم شاید قابل استناد نباشد. آنچه می توان یافت به این شرح است:

ندا اسدی دختری است که نامش در لیست شهدای 30 خرداد ثبت شده است او متولد 1354 و ساکن تهران بوده است .

این تنها اطلاعاتی است که از ندا اسدی در اینترنت به ثبت رسیده ، قبل از آنکه نامش در لیست کشته شدگان به روایت گروه های حمایت از حقوق بشر قرار بگیرد.

حسین طهماسبی در کرمانشاه کشته شده است. او که 25 سال داشت، بر اثر ضربه باتوم بر سرش جان خود را از دست داد و خانواده اش از گرفتن هر گونه مراسمی برای او منع شدند.

بهمن جنابی نیز زمانی که درتقاطع بوستان سعدی و رودکی مورد اصابت گلوله نیروهای لباس شخصی قرار گرفته و در دم جان سپرد بیست سال داشت. پیکر او در قطعه 256 بهشت زهرا به خاک سپرده شده است.

شلر خضر نیز دانشجوی کرد دختری بود که توسط حمله لباس شخصی ها در این روز کشته شد.

ناصر امیر نژاد متولد1362 نیز دانشجوی رشته هواو فضا بود که در این روز کشته شد و خانواده اش اجازه پیدا نکردند تا برای او در محل زندگی اش یاسوج مراسمی بگیرند.

مظلومانه کشته شد

اشکان سهرابی نیز از دیگر کشته شدگان این روز بود که با اصابت سه گلوله به سینه اش جان سپرد.

او در تقاطع بوستان سعدی و بلوار رودکی تیر خورد و در لحظه جان باخت.اشکان متولد 1368 و دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات بود.

مادر اشکان سهرابی در خصوص پیگیری پرونده فرزندش یکسال پس از آن حادثه گفت : "می خواهند این قضیه را مسکوت گذاشته و مشمول مرور زمان کنند." وی می افزاید: "می خواهند همه چیز را ماست مالی کنند و خون بچه های ما را پایمال کنند اما من ساکت نمی نشینم و پی گیر خون بچه ام هستم. بچه من بی گناه بود همه بچه های ما بی گناه بودند و مظلومانه کشته شدند و باید جواب بدهند و بگویند که چرا بچه های ما را کشتند. تنها گناه بچه من این بود که یک دستبند سبز بسته بود. اما این گناه بچه من برای او من و ما افتخار بود و هست."

دفن با تعهد

سید رضا طباطبایی نیز در هنگام مرگ 30 سال داشت.

وی ليسانس حسابداري داشت و كارمند بود که به دليل اصابت گلوله به سر در 30 خرداد در خيابان آذربايجان جان باخت و چهارشنبه 3 تير بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 259 به خاك سپرده شد.

پيمان هاشمي 27ساله نیز به دليل اصابت گلوله به چشم در خيابان آزادي جان باخت و چهارشنبه 3 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شد.

محسن حدادي24 ساله نیز برنامه نويس كامپيوتربودکه به دليل اصابت گلوله بر پيشاني در خيابان نصرت جان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 262 به خاك سپرده شد.

واحد اكبري34 ساله به دليل اصابت گلوله به پهلو در خيابان ونك جان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 261 به خاك سپرده شد.او متاهل بود و از او یک دختر 3 ساله به جا مانده بود.

ابوالفضل عبدالهي 21 ساله فوق ديپلم برق در مقابل دانشگاه صنعتي شريف به دليل اصابت گلوله به پشت سرجان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 248 به خاك سپرده شد.

سالار طهماسبي27 ساله دانشجوي كارشناسي مديريت بازرگاني رشت شنبه در خيابان جمهوري به دليل اصابت گلوله به پيشاني جان باخت ودوشنبه 2 تير در قطعه 254 به خاک سپرده شد.

مسعود هاشم زاده جوان ۲۷ ساله ای است که در ناآرامی های ۳۰ خرداد ماه در محدوده خیابان شادمان و نصرت در تهران به ضرب گلوله ای جان باخت. خانواده او نیز شکایت کرده و خواهان مجازات قاتل فرزندشان شده اند.

فاطمه محسنی، مادر مسعود هاشم زاده با بیان اینکه تاکنون به شکایت خانواده مسعود رسیدگی نشده است به "روز" گفت:" تاکنون هیچ کاری در جهت رسیدگی به شکایت ما انجام نداده اند و حتی وکالت نامه وکیل ما را نیز قبول نکرده اند."

وی افزود:" ما شکایت کرده ایم و می خواهیم بدانیم چرا جوان ما را کشته اند و چه کسی قاتل عزیز ماست."

تنها کشته ای که دولت در برابرش واکنش نشان داد

ندا آقا سلطان نیز از کشته شدگان این روز بود که بر اثر اصابت گلوله به سینه اش در خیابان جان باخت . ندا آقا سلطان تنها کشته شده این حوادث است که دولت جمهوری اسلامی ایران در خصوص آن اظهار نظر کرده است و معتقد است انتشار فیلم کشته شدن او توطئه بوده است.

دولت ایران فیلم مستندی نیز از کشته شدن ندا آقا سلطان تهیه کرد که در پاسخ به این بود که فیلم کشته شدن وی در اینترنت منتشر شد.

تمام کشته شدگان

مریم سودبر، سید رضا طباطبایی، ایمان هاشمی، محسن حدادی، واحد اکبری، ابوالفضل عبدالهی، فرزاد جشنی، نادر ناصری، سعید عباسی فر گلچینی، حامد بشارتی، مریم مهرآذین، میلاد یزدان پناه، تینا سودی، بابک سپهرنام های دیگری از جان باختگان 30 خرداد است.

با این همه این نام ها کامل نیست و کسانی نیز در این روز کشته شده اند که نامشان در هیچ کجا به ثبت نرسیده است.

برگزاری مراسم ممنوع

30خرداد ماه را بسیاری از شاهدان خونین ترین روز اعتراضات می دانند.

در این روز نیروهای امنیتی از بالاترین مقام نظامی ایران اجازه پیدا کرده بودند تا به سنگین ترین شکل با معترضان برخورد کنند. مصادف با روزهای خونین خرداد ماه نیز دولت ایران در "مهدیه تهران" مراسمی برای "شهدای فتنه" برگزار کردند اما خبرها حاکی از این است که به خانواده جان باختگان اجازه برگزاری مراسم داده نشده است.

از سوی دیگر خبرها حاکی از این است که جمعی برای زنده نگه داشتن این روزدست به ابتکاری جدید زده اند و در گروه هایی چند نفره سیاه پوش در خیابان ها تردد می کنند.

این گروه در نزدیک مراکز مذهبی گرد آمده اند و سوگواری در سکوت خود را انجام می دهند.

شمع روشن کنید

خانواده های جان باختگان سی خرداد مراسمی برای فرزندانشان برگزار نمی کنند. آنها اعلام کرده اند که خسته تر از آن هستند که برای برگزاری مراسم سالگرد هم بخواهند با نیروهای انتظامی در گیر بشوند. آنها از ایرانیان خواسته اند تا امروز به یاد شهدای 30 خرداد شمعی روشن کنند تا با این آتش کوچک نام از دست رفتگان دموکراسی در ایران را زنده نگه دارند.

فضای سنگین امنیتی در مراسم سالگرد شهدای سی خرداد و سکوت مادران داغدار

جرس: اولین سالگرد شهدای سی خرداد نیز همانند سالگرد کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ خرداد با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد.

تماس تلفنی خبرنگار جرس با چند تن از خانواده هایی که بر مزار جان باختگان حضور داشتند، با سکوت سنگین آنان و فریادهای ماموران نیروهای امنیتی همراه شد.

خانم نیک پی، مادر اشکان سهرابی در حال بازگشت از بهشت زهرا، با صدای متاثر گفت: مردم خیلی خوب هستند، همه آمدند، اما....نمی توانم حرف بزنم، شرایط خوبی نیست. از صحبت کردن معذورم بدارید.

سکوت این روزها پاسخ بسیاری از خانواده های شهدا است.

خانم رستمی،مادر ندا آقاسلطان نیز به جرس گفت مراسمی برای دختر شهیدش برگزار نخواهد کرد و تنها برای گرامی داشت یاد او به بهشت زهرا خواهد رفت. او هم در برابر پرسش های دیگر سکوت را ترجیح داد.

جمعی از خانواده های شهدای بیست و پنجم خرداد نیز امروز با حضور در بهشت زهرا، خانواده های شهدای سی خرداد را همراهی کردند.

خانم مصطفایی، همسر علی حسن پور که از بهشت زهرا با خبرنگار جرس گفتگو می کرد، گفت: وقتی بر مزار ندا نشسته بودیم ماموران بارها از ما می خواستند که زودتر فاتحه بخوانیم و بهشت زهرا را ترک بکنیم.

وی گفت: مردم بر مزار شهدای سی خرداد به صورت پراکنده حضور پیدا می کردند اما با اینکه هنوز هوا تاریک نشده است، برخی از خانواده ها بهشت زهرا را ترک کرده اند و ظاهرا از آنها خواسته اند که مراسم سوگواری را زودتر خاتمه دهند.

امروز سی ام خرداد، در حالی برگزار شد که پیش از این نهادهای امنیتی این خانواده ها را از برگزاری هرگونه مراسم منع کرده است و بدین ترتیب خانواده ها نیز اعلام کرده اند هیچ مراسمی برگزار نخواهند کرد و تنها برای برافروختن شمعی به بهشت زهرا خواهند رفت.

علی رغم فشارها و تهدیدات امنیتی، برخی از شهروندان و مردم معمولی به صورت خودجوش امروز در بهشت زهرا حضور یافته و با نثار گل و برافروختن شمع یاد جان باختگان راهپیمایی مسالمت آمیز سی خرداد را گرامی داشتند.


در حالی که تمام دنیا این روز را به یاد کشته شدگان این روز سوگوار هستند، نیروهای امنیتی در مراسم عزاداری این روز حضور پررنگی در کنار خانواده ها دارند، تا آنجا که گفته می شود نیروهای امنیتی و لباس شخصی، برخی از خانواده ها ی کشته شدگان را به صورت مسلح و مستمر در کنار آرامگاه جان باختگان، همراهی می کنند.

همچنین بر اساس این گزارش نیروهای امنیتی از نزدیک شدن مردم به مزار شهدای سی خرداد ممانعت به عمل آورده و خواستار پایان مراسم گرامی داشت شهدا در این روز «حساس» شده اند.

مدعیان حکومت دینی، برای قدرت خود حاضرند مهمترین نهادهای دینی را قربانی کنند

جرس: در پی هتک حرمت مرجعیت در قم و حمله به بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیه ای این اقدام را محکوم کرد.


به گزارش امروز، در این اطلاعیه آمده است: حادثه اخیر بار دیگر به خوبی نشان داد، داعیه داران دین و مدعیان حکومت دینی، برای حفظ قدرت خود حاضرند محترم ترین نهادهای دینی را نیز قربانی کنند و این واقعیت نمایانگر آن است که برخلاف ادعاها، جریان ضدملی مذکور، درد دین نیز نداشته، تظاهر به آن را وسیله ای برای منکوب کردن رقبا و استمرار قدرت خود می خواهد.


همچنین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در اطلاعیه خود هشدار می‌دهد: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، ضمن محکوم کردن حرکات اخیر جریان اقتدارگرا در حمله به بیوت مراجع عظام، به مسئولان نظام هشدار می دهد که عدم توجه به ریشه‌های قضایای اخیر و عدم برخورد با این گروه های خودسر خوانده، عاقبت دامن آنان را نیز خواهد گرفت و همچنان که شاهدیم حتی نصیحت اخیر مسئولان عالی نظام در عدم تخریب جریان ها معترض به جریان حاکم، از سوی این جریان ها بی اعتنایی قرار گرفته و خواهد گرفت.

متن کامل اطلاعیه در پی می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران

در سالروز راهپیمایی پرشور مردم در ۲۵ خرداد ماه ۸۸ در اعتراض به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، گروه های فشار وابسته به جریان حاکم، همزمان با سفر روحانی مبارز حجت السلام و المسلمین مهدی کروبی به شهر قم، اقدام به حمله به ایشان و بیوت آیت الله العظمی صانعی و مرحوم آیت الله العظمی منتظری کردند.


حرکت این گروه خودسر خوانده ای که با هدایت مستقیم برخی مراکز قدرت و در مقابل دیدگان نیروهای امنیتی و انتظامی، اقدام به تخریب دفاتر این مراجع عظام کرده اند، در ادامه پروژه یک ساله گذشته خشونت ورزان در مقابل خواسته های گروههای کثیری از ملت است که قصد دارند با اقدامات معطوف به "الرعب بانصر" خود، مردم را از شعارهای محوری اصلاح طلبانه خود منصرف و دلسرد نمایند تا جریان حاکم بتواند با به انحراف کشیدن اذهان عمومی، با سرعتی هر چه بیشتر، عملاً مسیر انحطاط جمهوریت و اسلامیت نظام را بپیماید.


بی شک پس از بی آبرویی جریان اقتدارگرا در سالروز ۱۴ خرداد در توهین به بیت مکرم امام راحل(س)، که خوشبختانه با واکنش مراجع آزادیخواه و مستقل و دلسوزان انقلاب روبرو شد، جریان حاکم قصد دارد تا با ایجاد رعب و وحشت در بین مراجع دینی و حوزه های علمیه و نهادینه کردن اینگونه حرکات خشونت بار، از این پس هیچ ندایی از دل این گروه مرجع جامعه، نسبت به بی حیایی ها، ظلم ها و کجروی ها در نیاید.

طلاب غیور و مردم عزیز


شناسایی و طرد طلبه نمایان حمله کننده به بیوت مراجع، از حوزه های علمیه و همچنین بر ملا نمودن برنامه ریزان و پشتوانه های این گروهای فشار، آنان را از ادامه پروژه به اضمحلال کشیدن نظام دینی بر آمده از رای مردم، با مشکل مواجه خواهد کرد.


حادثه اخیر بار دیگر به خوبی نشان داد، داعیه داران دین و مدعیان حکومت دینی، برای حفظ قدرت خود حاضرند محترم ترین نهادهای دینی را نیز قربانی کنند و این واقعیت نمایانگر آن است که برخلاف ادعاها، جریان ضدملی مذکور، درد دین نیز نداشته، تظاهر به آن را وسیله ای برای منکوب کردن رقبا و استمرار قدرت خود می خواهد.


در این شرائط خطیر کنونی روشنگری مراجع دینی از آنچه که بر کشور طی یک ساله اخیر رفته است، درست نقطه هدفی است که جریان اقتدارگرا، آن را خوب تشخیص داده و از همین رو جهت سرکوب و به سکوت کشاندن این جریان، حرکات خود را از شهر قم شروع کرده است.


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، ضمن محکوم کردن حرکات اخیر جریان اقتدارگرا در حمله به بیوت مراجع عظام، به مسئولین نظام هشدار می دهد که عدم توجه به ریشه های قضایای اخیر و عدم برخورد با این گروه های خودسر خوانده، عاقبت دامن آنان را نیز خواهد گرفت و همچنان که شاهدیم حتی نصیحت اخیر مسئولین عالی نظام در عدم تخریب جریان ها معترض به جریان حاکم، از سوی این جریان ها بی اعتنایی قرار گرفته و خواهد گرفت.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

سيدحسن خميني: وجه تمايز امام نسبت به رهبران سياسي جهان، توجه به قدرت لایزال الهی بود

جرس: درپی درخواست شرکت کنندگان مراسم بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (س) در مرکز اسلامی الزهرا ناتینگهام انگلستان حجت الاسلام سید حسن خمینی پیامی برای این مراسم صادر کرد.


به گزارش ايلنا، در بخشی از این پیام آمده است: به نظرم می‌آید آن چه امام را از دیگر رهبران سیاسی جهان متمایز می سازد، اتکال به خداوند سبحان و تکیه کردن بر او در تمامی مراحل زندگی است.

متن کامل این پیام به این شرح است:


خواهران و برادران شرکت کننده در مراسم بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (س)در مرکز اسلامی الزهرا( سلام الله علیها) ناتینگهام انگستان


وقتی برادرم جناب حجت‌الاسلام عباس میرزا از من خواست که برای جلسه مطلبی بنویسم با خود اندیشیدم که به کدامین جهت وجودی امام اشاره نمایم که هم بتوان در‌این باره کوتاه و به اندازه فرصت جلسه پرداخت و هم آن را برای این روزهای جامعه جهانی مفید دانست. به نظرم می‌آید آن چه امام را از دیگر رهبران سیاسی جهان متمایز می سازد، اتکال به خداوند سبحان و تکیه کردن بر او در تمامی مراحل زندگی است. از روزهای سخت مبارزه تا پایان عمر شریف ایشان آنچه برای امام مهمترین ویژگی به حساب می آمد، توجه به خداوند و قدرت لایزال الهی بود. توجه به جهات سیاسی امام از جمله تاکید بر وحدت همه مسلمانان و آزادی خواهان در مقابله با استعمار و استکبار،تاکید بر محو و نابودی اسرائیل به عنوان رژیمی فاسد و نامشروع، تشکیل جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی برآمده از خواست ملت و حکم خداوندی، تلاش برای بهروزی و سعادت همه مسلمانان،همه و همه جز با توکل به خداوند حاصل نمی‌شود و تشریح مکتب سیاسی امام جز با شناخت این بعد از ابعاد وجودی امام میسر نیست؛ مگر می‌توان بدون اتکال به خدای سبحان،صبر داشت یا مبارزه کرد و مگر می‌توان جز با توجه به کانون قدرت الهی،به آینده امید داشت؟


امروز در جهان آمیخته به ظلم و دروغ، مسلمانان جز با توسل به حبل الله المتین و وحدت کلمه به سرافرازی نمی‌رسند و اگر بر آن باشیم که بر مشکلات فائق آییم،باید از جان و دل تقوای الهی را پیشه سازیم و با ساختن روح خویش و استعانت از اولیاء خداوند،خویشتن را برای آینده مهیا نماییم.

هاشمی رفسنجانی: انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام، عکس العمل رهبری بود

جرس: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، پس از یک سال سکوت در برابرمنتقدان نامه به رهبری پیش از انتخابات، به برخی از ابهامات پاسخ گفت و اظهار داشت: انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند.


وی خاطر نشان کرد: چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که رؤسای جمهوری و رؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌و گو با ماهنامه مدیریت ارتباطات در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون به بازنشستگی به معنای کناره‌گیری از مسئولیت‌های سیاسی فکر کرده‌اید؟ گفت: مایلم. الان سن من در حدی است که مایلم این‌گونه شود. ولی هنوز می‌ترسم عوارض بد سیاسی داشته باشد و به نوعی قهر تلقی شود.

به گزارش آفتاب نیوز، هاشمی افزود: یکی از کارهای که می‌خواستم بعد از ریاست جمهوری بکنم و نتوانستم انجام دهم این بود که در سفرهای خارجی که می‌رفتم، خیلی جاها را نشان کردم که بعدا بروم ببینم و جهانگردی کنم که نشد. اگر بخواهم به سفر خارجی بروم باید جمع زیادی از پاسداران همراه من باشند و آنجا هم که می‌رویم شورای تامین نیرو می‌آورند و همیشه زحمت دارد.

رئیس مجلس خبرگان رهبری درباره نامه خود به رهبری قبل از انتخابات تصریح کرد: همه می‌دانستند که نسبت به دیگر نامزدها بی‌طرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی می‌دهند. ولی همه می‌دانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدی‌نژاد حرف‌هایی را زده بود که غیرواقعی بود، انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که رؤسای جمهوری و رؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.

وی ادامه داد: در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرف‌های ناقص گفته‌اند. ترجیح می‌دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامه‌ای تهیه کردم. چون می‌بایست جواب آن حرف‌ها داده می‌شد. می‌گویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه‌شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه‌شنبه می‌دادم، روزنامه‌ها چهارشنبه می‌نوشتند و اگر چهارشنبه‌ می‌دادم پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام می‌شد. می‌خواستم جواب آن حرف‌ها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار موثق، شور و اشتیاق مردم را می‌دیدم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: به هر حال در همان فرصت باقی‌مانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله 2 ساعته باقی‌مانده نامه به ایشان نرسیده بود، چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که می‌خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از کامپیوتر می‌خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را ندیده بودند.

پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظه‌ای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدی‌نژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچه‌های شما گفت. گفتم: فضا به گونه‌ای بود که اگر چه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظه‌ای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می‌کردم.

هاشمی افزود: گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می‌خواندید و به من می‌گفتید، منتشر نمی‌کردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر کنم دو حالت دارد: اگر آقای احمدی‌نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.

هاشمی درباره اینکه به نظر می‌رسد این نامه رابطه شما با رهبری انقلاب را دچار تغییرات کرده است، گفت: نه، ایشان صراحتاً گفتند که هیچ ملاحظه‌ای درباره محتوای نامه ندارم. حتی در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر می‌گذارد ولی بعد از انتخابات جواب می‌دهم. حتی گفتند که به آقای احمدی‌نژاد هم گفتم که حرف‌های ناحقی زدید و جواب شما را می‌دهم. واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند، چون روابط ما به گونه‌ای است که اگر گله هم داشته باشند، می‌گویند. الحمدلله همکاری 60 ساله ما به گونه‌ای است که با هم رودربایستی نداریم.

هاشمی در برابر این توضیح که برخی می‌خواهند به بهانه نامه شما را مقابل رهبری قرار دهند، تصریح کرد: این‌ها در سیاست طبیعی است. گروهی که وارد بازی‌های سیاسی می‌شوند از این حرف‌ها زیاد می‌زنند، ولی همیشه واقعیت‌ها خود را بر احتمالات سیاسی تحمیل می‌کند و دیر یا زود همه چیز مشخص می‌شود.

او درباره ملاقات‌های خود با رهبری انقلاب هم گفت: قبلا هفته ای یک بار ملاقات رایج و حتمی داشتیم. بعدا که کارها کمتر شد دو هفته یک ملاقات داریم که معمولا دو ساعت طول می‌کشد که گاهی تا شام است. اگر مساله‌ای هم پیش بیاید، تلفنی یا حضوری بین دو هفته صحبت می‌کنیم.

آیت الله هاشمی در بخش دیگری در پاسخ به این سوال که برخی روحانیون ما یک زمانی با رادیو داشتن مخالف بودن و الان با وب سایت داشتن و به همین دلیل است که در اطلاع رسانی محدودیت داریم گفت:باید بگویم اصولا جامعه ما به خاطر سنتی بودن و گرفتار خشک مقدس بودن و متعصبی بودنش همیشه چند گام از دانش و علم عقب است .البته اسلام برعکس است.

وی با بیان اینکه من خودم از اینترنت استفاده می کنم ادامه داد:من شخصا بیشتر از سایت های خبری استفاده می کنم و گاهی هم بی بی سی می بینم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت با بیان اینکه بی بی سی در کار رسانه ای خود حرفه ای عمل می کند در عین حال خاطر نشان کرد:مایل نیستم هیچ وقت از آن رسانه استفاده کنم.

آیت الله هاشمی در خصوص آزاد سازی ماهواره گفت:اگر بخواهیم جلوگیری هم کنیم نمی توانیم.الان شما می دانید که دشمنان ما هزینه های زیادی انجام می دهند تا فیلتر شکن درست کنند که اصلا نشود سانسور کنیم.اشکال بعدی هم که ایجاد می شود این است که الانسان حریص علی ما منع.

وی درخصوص این نقل قولی که از ایشان وجود دارد که اگر شعار مرگ بر آمریکا را نگوئیم می توانیم فشارهای بین المللی در جنگ را کمتر و در حوزه نظامی پیشرفت کنیم گفت:بله. من ذاتا با حرف های تند و فحاشی ها مخالفم و آنها را مفید نمی دانم.من در همان سالهای اول انقلاب هم مخالف بودم که در مجامع عمومی کسی شعار مرگ بدهد.مثلا در اجتماعات ما مرگ بر بنی صدر شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند.

Hashemi.bmp

سردار نقدی: آمريكا ارزشي ندارد كه من نسبت به تحريمش واكنش نشان دهم

محمدرضا نقدي كه نام وي در ليست تحريم‌هاي اخير آمريكا قرار دارد در این باره که چرا نسبت به اين تحريم واكنش نشان نداده،گفت: آمريكا ارزشي ندارد كه من نسبت به تحريمش واكنش نشان دهم، آمريكا ديگر مرد و تمام شد؛ آمريكا جسدي در حال احتزار است كه گاها خود را جمع و جور كرده يك تهديدي مي‌كند و دوباره به زمين مي‌افتد.


به گزارش ایلنا، وي اضافه كرد: اصولا يكي از كارهايي را كه ما مي‌توانيم از دشمن‌مان به خاطر آن تشكر كنيم تحريم‌هايي كه است انجام داده است.


نقدی افزود: اما مساله اين است كه آنها آنقدر هم در تحريم‌هاي خود جازم نيستند، چرا كه اگر در تحريم‌هاي خود جازم بودند ما خودكفاتر بوديم.


ریيس سازمان بسيج مستضعفين گفت: اما ما اعتراض داريم به اينكه چرا به كشورهايي كه اين گونه عليه ما راي مي‌دهند و موضع مي‌گيرند اجازه مي‌دهيم كالاهايشان تبليغ كنند و كالاهايشان به كشور ما وارد شود.


وي با بيان اينكه چرا اجازه مي‌دهيم بر در و ديوار شهر ما كالاهاي اين كشورها تبليغ شود، اظهار کرد: ما بايد آنها را تحريم كنيم، زيرا آنها با اقتصاد ورشكسته قدرتي ندارند و درمانده هستند؛ آنها از يك سو تحريم مي‌كنند، اما پشت پرده پيشنهادهاي بسياري براي فروش كالاهايشان به ما مي‌دهند.


نقدي تحريم‌هاي غرب را شعاري براي دلگرمي طرفداران خود و تهديد آزاديخواهان بر شمرد و گفت: اين تحريم‌ها كاربردي ندارد، بلكه متقابلا در كشور ما اشتغال‌زايي مي‌كند.


وي خبر داد: سازمان بسيج مسضعفين همچون سال گذشته برنامه‌هاي بصيرتي براي اساتيد و دانشجويان در دستور كار دارد تا سطح بصيرت را در جامعه ارتقا دهد.


رئيس سازمان بسيج مستضعفين همچنين نسبت به تغيير رويكرد بسيج، اظهار داشت: تغيير رويكرد مربوط به تغيير شرايط امروز مي‌شود و لزوما ناشي از ضعف نيست؛ البته بايد اين تغيير رويكرد در بسيج را زودتر آغاز مي‌كرديم.


وي افزود: امروز جهان تشنه عرضه تفكر ناب براي حل مسائل و مشكلات خود است كه اين امر نيز نيازمند يك جهاد علمي است، زيرا نمي‌توان كتاب‌هاي ترجمه شده غربي را مجددا به خود آنها ارائه داد و بايد به دست‌هايي كه به سوي انقلاب دراز شده فكر نو ارائه كرد.


نقدي ادامه داد: صدور انقلاب با شعار صورت نمي‌گيرد.


رئيس سازمان بسيج مستضعفين در پاسخ به سوال ديگري در خصوص فعاليت‌هاي بسيج در ديگر عرصه‌هاي تهديد دشمن گفت: بسيج يك دفاع غير عامل در برابر تهديدات است به نوعي كه براي دشمن امكان از بين بردن 100 هزار پايگاه در سراسر كشور وجود ندارد.


وي ادامه داد: البته ما فعاليت خوبي را از سال گذشته در تعامل با سازمان پدافند غير عامل كشور را آغاز كرديم ماموريت‌هايي را برعهده گرفته و فعاليت‌هاي خوبي را نيز انجام داده ايم.

عبدالله نوری: حمله به بیت شما نشانه عصبانیت حکومت از همراهیتان با جنبش سبز است

در گفتگوی تلفنی با آیت الله صانعی
جرس: عبدالله نوری، در تماسی تلفنی با آیت الله صانعی، ضمن اظهار تاسف شدید از حادثه توهین به بیت وی، این حوادث را نشانه ای از عصبانیت حکومت از همراهی ایشان با مردم و جنبش سبز دانست.


به گزارش رسیده به جرس، به نقل از یکی از نزدیکان بیت آیت‌الله صانعی، عبدالله نوری، با اشاره به اینکه این حرکات در زمان حیات آیت‌الله العظمی منتظری نیز به دفعات از سوی حکومت انجام شد، گفت: مردم در روز تشییع باشکوه آیت‌الله منتظری جواب تمام بی حرمتی ها و اهانت های حکومت را دادند.


وی در ادامه ضمن قدردانی از همراهی وی و اکثریت مراجع و علما با خواست اکثریت مردم در یک سال گذشته، حادثه تلخ حمله و هجوم به بیت مراجع و تخریب وحشیانه آن را توسط دست نشاندگان حکومت شدیدا محکوم کرد.


در این گفتگو آیت الله صانعی با بیان جزئیاتی از اتفاقات وحوادث رخ داده در شامگاه و سحرگاه روز بیست و سوم خرداد گفت: اگر در زمانی که در قم به بیت شریف حضرت آیت الله العظمی منتظری حمله کردند و حرمت مرجعیت را وحشیانه شکستند و یا زمانی که به شما در نماز جمعه حمله شد و قصد جان شما را کرده بودند همه روحانیت و همه علاقمندان به مردم و قانون اساسی با هر گرایش سیاسی یک صدا این اتفاقات را محکوم می‌کردند، امروز این عده محدود و مواجب بگیر این گونه تاخت و تاز نمی کردند و حکومت و فرماندهان آنها نیز جرات نمی کردند این گونه از این حرکات غیر اسلامی و غیر اخلاقی حمایت کنند.


شایان ذکر است پس از حادثه حمله و بی حرمتی به بیت آیت الله صانعی میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سید حسن خمینی، هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی با تماس تلفنی با وی گفتگو و این حادثه را بشدت محکوم کردند.

تاکید دوباره رهنورد بر آزادی زندانیان سیاسی و اجرای قانون اساسی

در سالگرد شهادت ندا آقا سلطان
جرس: دکتر زهرا رهنورد به مناسبت سالگرد شهادت ندا آقا سلطان و جمعی دیگر از هموطنان با صدور بیانیه ای ، بار دیگر تاکید کرده است که توسعه عقلانیت در کنار آزادی زندانیان سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و رسانه ها، احترام به دمکراسی و اجرای قانون اساسی را در همه بندها و بخش‌های آن راهکار خروج از بحران است.



به گزارش کلمه، متن این بیانیه به شرح زیر است:

«سی ام خرداد، سالگرد یکی از باشکوه ترین حضورهای ملی و مردمی در تاریخ کشور ماست. سی ام خرداد، سالگرد غم بار شهادت زنان بیگناه، زنان سلحشور و آزادیخواه و زنان مقاوم است که جنبش سبز بی حضور آنان نمی توانست پایدار بماند. ندا آقا سلطان، شبنم سهرابی، ترانه موسوی از جمله شهدای زن جنبش هستند.

در چنین روزی بار دیگر، حاکمیت فعلی، به روی ملت و مردم سرزمین خود تیر گشود و جوانان و زنان ملت را به خاک و خون کشاند.
در طی یک سال از ۲۲ خرداد هشتاد و هشت تا امروز که سی ام خرداد هشتاد و نه است پیوسته زنان و جوانان و حتی میانسالان در معرض سخت‌ترین رنج‌ها، دغذغه ها، نگرانی‌ها، بازجویی‌ها و شکنجه ها بوده اند.


فهرست حضور زنان در جنبش سبز را می‌توان طبقه بندی کرد:

- حضور فعال و شجاعانه زنان در سطح خیابان‌ها و حتی در مواردی به عنوان پیش‌گام و یا حامی مبارزان.
- حضور سلحشورانه و مقاومت مدارانه زنان در زندان‌ها و مقاومت، در برابر شکنجه ها و اعتراف گیری‌ها. (زنانی چون شیوا نظر آهاری، بهاره هدایت، آذر منصوری، مهدیه گلرو، عاطفه نبوی و..)
- حضور با هویتی چون روزنامه نگاران، معلمان، کارگران، فعالان حقوق بشر و هنرمندان و حضوری سخت تر از هر حضور، در مقام مادرانی که در سوگ فرزندان شان در فستیوال‌های غم و اندوه گورستان‌ها، لکه ننگی بر سیمای حاکمیت فعلی نشاندند.
مادرانی که هر روز پشت در زندان‌ها آزادی دختران و پسران زندانی خود را مطالبه می کنند و البته همسران زندانیان سیاسی. آنان که مرد خانواده را در کنار خود نمی‌بینند و با همه این مشکلات دندان بر جگر نهاده اند تا مبادا خون دل دردمندشان، آبروی سلحشوریشان را نزداید.

اینک با سه مخاطب مشکلات زنان مطرح می شود.

نخست روی سخن با جریان پرشکوه جنبش سبز است. موقعیت امروزی جنبش سبز مرهون پایداری زنان است که در کنار همسران و فرزندان خود و به عنوان جمعی از پیشتازان جنبش حضوری بی بدیل داشته اند.
جنبش باید بداند تحقق آزادی و دمکراسی بدون زنان سر افراز و بدون محاسبه و اجرای مطالبات رفع تبعیض و خشونت که زنان پیوسته طالب آن بوده اند ممکن نیست.

حاکمیت فعلی برای اینکه بحران‌های اقتصادی و بین المللی و فرهنگی و سیاسی را زیر نقاب قرار دهد، خشونت را همچنان طراحی و پی گیری می کند که دستگیری ها، حمله به بیوت علمای عظام، پر کردن زندان‌ها در این زمره اند. اما پیشنهاد می کنم به جای این گونه اقدامات آرامش و لطافت و عقلانیت را پیشه خود سازد و بدون هیچ قید و شرطی زندانیان را آزاد کند.

در این روند با آزادی زنان بدون هرگونه قید و شرط حسن نیت خود را ثابت کند و به خاطر داشته باشند که خودشان مادر، همسر و فرزند دارند و حداقل با شبیه سازی عاطفی و عقلانی دست از سر زنان زندانی بردارند و آنها را به حال شکوهمند خود برگردانند.
سالیان متمادی است که زنان مطالبات خود را در چارچوب مبارزه برای برابری، رفع تبعیض و رفع خشونت اعلام کرده اند. حاکمیت برای تحقق این اهداف، اقدامات اساسی را شروع کند.

تعدد زوجات، حضانت، دیه و ده‌ها عنوان دیگر را که خوشبختانه علمای نو اندیش برای آنها راه حل ارائه کرده اند، از مرحله تحقیق و پژوهش و فتوا به مرحله عمل در آورد و در جهت اصلاح فرهنگ و قوانین قیم مابانه نسبت به زنان اقدام کند. از دخالت در زندگی خصوصی افراد به ویژه زنان خودداری کنند و در نهایت در روند رفع بحران و توسعه عقلانیت در کنار آزادی زندانیان سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و رسانه ها، احترام به دمکراسی و اجرای قانون اساسی را در همه بندها و بخش‌های آن وجهه همت خود قرار دهد.»

عبدالمالک ریگی بامداد امروز اعدام شد

جرس: با حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی ، « ‌عبدالمجید ریگی» با نام مستعار « عبدالمالک» سحرگاه امروز (‌یکشنبه) با حضور تعدادی از خانوادهای شهدا و جان باختگان در محل زندان اوین به دار آویخته شد.






به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران ،‌ درپی برگزاری جلسه محاکمه عبدالمجید (عبدالمالک) ریگی در یکی از شعب دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی توحیدی به اتهام محاربه و افساد فی الارض ،‌ نامبرده به اتهام 79 مورد اقدامات جنایتکارانه ،‌ به استناد مواد 190 ، 191 ،‌ 186 ، 185 و 183 قانون مجازات اسلامی به اعدام از طریق آویختن از چوبه دار با حضور مجروحین و خانواده های جانباختگان و شهدای جنایات وی محکوم شده بود.


در این گزارش آمده است محکوم عبدالمجید ریگی که سال گذشته با هوشیاری ماموران امنیتی بازداشت شد، با تشکیل گروهک مسلحانه خود اقدام به راهزنی ،‌سرقت مسلحانه ،‌ بمب گذاری در اماکن عمومی، ‌حمله مسلحانه به نیروهای نظامی و انتظامی و مردم بی دفاع ، قتل و جرح ، اخاذی ، ایجاد رعب و وحشت و هراس و سلب امنیت مردم، آدم ربایی و گروگانگیری ، همکاری با بیگانگان و اخذ کمک های مالی و اطلاعاتی از آنان نموده بود.


بخشی از اعمال مجرمانه ارتکابی محکوم عبدالمجید ریگی به شرح ذیل است: 1 - تشکیل و اداره دسته و گروهک تروریستی موسوم به جنبش مردمی جندالله به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران و ایجاد ناامنی در منطقه و کشور .

2 - مباشرت و آمریت در 15 فقره ادم ربایی مسلحانه.

3 - حمل و نگهداری سلاح و مهمات به صورت عمده و قاچاق سلاح و مهمات به داخل کشور. 4 - بوجود آوردن شش فقره راهبندان مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت در جاده ها و بین مردم. 5 - اقرار صریح به مباشرت درسه فقره قتل عمدی .

6 - آمریت در قتل عمدی دهها نفر از شهروندان و مسئولین نظامی ،‌انتظامی و ...

از طریق بمب گذاری و اقدام مسلحانه .

7 - سرقت مسلحانه سلاح ،‌ مهمات و خودرو به دفعات بشرح موجود در پرونده.

8 - تحصیل مال نامشروع از طرق مختلف از قبیل آدم ربایی، گروگانگیری، ‌سرقت از بیت المال ، ‌اخذ دلار از سرویس های اطلاعاتی بیگانه ، ‌اخذ وجه از قاچاقچیان مواد مخدر.

9 - فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبه های متعدد با شبکه های معاند و ضد انقلاب.

10 - ارتباط با عناصر سرویس های اطلاعاتی بیگانه از جمله افسران اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پوشش ناتو ،‌ برخی افسران اطلاعاتی بعضی کشورهای عربی و گروهک های ضدانقلاب خارج از کشور مانند گروهک منافقین.

11 - ورود و خروج غیر مجاز از خاک جمهوری اسلامی ایران . لازم به توضیح است گروهک تروریستی تحت هدایت محکوم عبدالمجید ریگی از سال 82 ، 35 مورد گروگانگیری از اتباع داخلی و خارجی ،‌ 25 مورد اخاذی و بیش از 40 فقره عملیات راهبندی مسلحانه توام با انفجار انجام داده که در نتیجه این اقدامات شرورانه ، 154 نفر از نیروهای انتظامی و مردم بی گناه بدست نامبرده و عوامل این گروهک شهید و تعداد 320 نفر نیز مجروح گردیده اند.

گزارش پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران حاکی است: متهم ریگی در جریان دادگاه ،‌ مسئولیت اقدامت گروهک خود را پذیرفت و اذعان نمود در برخی از قتل ها مباشرت و در برخی نیز آمریت داشته است .

نامبرده همچنین تمامی موارد اتهامی مطروحه در کیفرخواست صادره از سوی دادستانی را پذیرفت و توضیح داد که تصمیمات تمامی اقدامات تخریبی ، بمب گذاری ، قتل و غیره با مسئولیت وی انجام شده است.

این گزارش اضافه کرد: در جلسه دادگاه که با حضور نماینده مدعی العموم ،‌ وکیل محکوم علیه ، شکات و خانواده های شهدای اقدامات تروریستی گروهک مذکور برگزار شده بود، نماینده دادستان پس از قرائت کیفرخواست ،‌خواستار اشد مجازات برای متهم شده بود.

متعاقبا ریگی در جریان دفاع از خود ضمن قبول اتهامات و جنایات ارتکابی ، اقدامات خود را اشتباه خواند و تاکید کرد جنایاتش با موازین اسلامی و انسانی در تضاد بوده است و در ادامه از عوامل گروهک خود نیز خواست که اشتباهات او را تکرار نکنند.

وی همچنین خواستار بخشش از سوی شکات پرونده شد.

در پی صدور حکم دادگاه ،‌ حکم صادره مطابق مقررات به نامبرده ابلاغ ،‌ وی اعلام داشت « حکم صادره را قبول داشته و تقاضای عفو دارم» که متعاقبا با درخواست عفو نامبرده توسط ریاست قوه قضائیه مخالفت گردید.

با توجه به اهمیت پرونده و اتهامات محکوم علیه ریگی، پیشتر رسیدگی به اتهامات وی به دستور رییس قوه قضائیه و موافقت دیوان عالی کشور به دادسرا و دادگاههای تهران احاله شده بود.

گمان نمی کنم خداوند هم اختیارات ولایت فقیه را برای خودش قائل باشد‬

نامه مهدی کروبی خطاب به ملت ایران
جـــرس: مهدی کروبی روز یکشنبه ٣۰ خرداد ماه ۸۹ در پیامی خطاب به مردم ایران گفت: "حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد" وی در این پیام تاکید کرد: "یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، با توجه به آنچه با رای شما کردند و خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد، بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم."




کروبی در پیام تفصیلی خود، خطاب به مردم ایران یادآوری کرد "آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند، ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد."


دبیرکل حزب اعتمادملی همچنین تاکید کرد "مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟"


متن بیانیۀ مهدی کروبی که ساعتی پیش در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر می باشد:


ملّت بزرگ و شریف ایران

یک سال از حضور با شکوه و پرشعور شما در انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت. حضور پرشور شما در آن انتخابات، گواه تمایل تان برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود در امور مملکت تان بود که متاسفانه اما عده ای بر اساس تئوری ای که مردم را ناصر حکومت و ولی فقیه می داند نه ناصب آن، به جای شما تصمیم گرفتند و رای خود را به نام شما خواندند. یکسال از چنین انتخاباتی گذشت و در این یک سال، فراز و نشیب بسیار دیدیم. دیدیم که چگونه اصحاب قدرت پرده حجب و حیا را دریدند، و هزینه این بدنامی را برای حکومت اسلامی خریدند و شهروندان این مملکت را که از رای شان می پرسیدند در خیابان ها به شهادت رساندند و بسیاری را به خاک و خون کشیدند و زندان ها را از فرزندان این نظام و انقلاب پر کردند. آنچه در این یکسال غایب بود “حقوق ملّت مندرج در فصل سوم قانون اساسی” بود و آنچه جای آن را گرفته بود پا فشاری اصحاب قدرت بود بر بکارگیری زبان زور و شکستن تمامی حرمت ها. ما اما به رغم تمامی این تلخی ها و سیاهی ها همچنان امیدواریم که قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند و راه گفتگو و تعامل هموار شود.


ملّت بزرگ و شریف ایران

یکسال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و گذر از مصائب و تلخی های این یکساله بیش از هر چیز لازم می دانم سپاس، تشکر و تقدیر خود را از خانواده های معظم شهدای حوادث یک سال گذشته که در مظلومیت تمام حتی نگذاشتند مراسمی در شأن عزیزانشان برگزار نمایند، اعلام کنم. اینجانب ضمن همدردی با خانواده های شهدای عزیز از خداوند برای شهدای این راه، رحمت و برای بازماندگان آنها نیز طلب صبر و اجر می کنم. به مجروحین عزیز هم که در کنار جراحت ها و آسیب ها حتی حق درمان در آسایش نیز از آنها سلب شد، ادای احترام می کنم و در مقابل این همه استقامت و پایداری آنها سر تعظیم فرود می آورم. و نهایتاً از خیل کسانی که به ناحق و برای خفه کردن ندای حق طلبانه این ملت مظلوم و بزرگ، به جای مجرمین واقعی به زندان افتادند، به نیکی یاد می کنم. این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام، و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان و همچنان امیدوارم مقامات قضایی کشور در جهت احیای دستگاه قضا به جای صدور کیفر خواست های سیاسی و ابلاغ احکام دیکته شده، زمینه رهایی و آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را به زودی فراهم آورند.


ملت حق خواه و آزادی خواه ایران

تا یکسال پیش با وجود اختلافات فراوان در شیوۀ اداره کشور و تعطیل یا تفسیر به رأی قانون اساسی توسط برخی حاکمان، وحدت و انسجامی نسبی میان همه جریان های فکری و فعال سیاسی و آحاد مردم و مسئولان نظام وجود داشت. اگرچه عده ای به حقوق مردم و آزادی های مشروع آنان بی اعتنایی می کرند و حقوق اقوام گوناگون ایرانی و اقلیت های رسمی دینی و مذاهب و فرق مختلف اسلامی را نادیده می گرفتند و از هتک حرمت و توهین و تحقیر اقشاری چون جامعه زنان و جوانان و اعمال خشونت و رعب و وحشت علیه آنان ابایی نداشتند و فضای یأس و سرخوردگی در جامعه ایجاد می کردند و فشارهای سنگین و غیر قابل تحملی بر حوزه های علمیّه و دانشگاه های کشور وارد می آورند تا حوزه و دانشگاه را مطیع خود سازند ولی آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد از همه آنچه پیشتر دیده بودیم فراتر بود.

به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج جهت مصادره رأی مردم و اعلام نتایج انتخابات به صورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه، و توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد و از همه بدتر بی اعتنایی نسبت به معترضین و اعتراضات، اتفاقات جدیدی بودند که در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بدین ترتیب اگر تا یکسال پیش وحدت و انسجامی نسبی در کشور حاکم بود، بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، ادامه چنان وحدتی غیر ممکن می نمود، آنچنانکه کاندیداها و هواداران ایشان و آحاد مردم نیز نسبت به این ظلم آشکار و بزرگ اعتراض کردند و آنچنانکه به یاد داریم تمام مطالبه آنان در ابتدا در شعار زنده و جاوید ” رأی من کجاست؟ ” تبلور یافت. متاسفانه اما مسئولان مربوطه به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی و به کار گیری قانون و عدالت، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور آرای کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند.


ملت عزیز ایران

همانطور که می دانید و پیشتر هم اشاره کردم در یک سال گذشته پرده حجب و حیا از سوی کسانی که خود را وابسته به مراکز قدرت می دانند دریده شد و پیاده نظام این جریان در رسانه ها و سایت هایی که از پول نفت و بیت المال ارتزاق می کنند چنان آتشی بر خیمه نظام و انقلاب زد که ترکش های آن به همه خدمتگزاران و انقلابیون از جمله بیت معزز حضرت امام و نوه عالم و اندیشمند ایشان حاج سید حسن خمینی و دیگر مراجع بزرگ شیعه نیز اصابت کرد. سامان دهی عده ای از مواجب بگیران در ۱۴ خرداد و شکستن حرمت بیت امام در کنار مرقد ایشان را دیدیم و سیل محکومیت این فعل ابلهانه از سوی مردم و علمای بزرگ و مراجع تقلید را هم به نظاره کردیم. در مقابل واکنش مردم و علما اما یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست همچون گذشته در دفاع از رفتار اوباش پیاده نظام، به توهین مضاعف به نوه امام پرداخت گویی بدان دلیل که جرم آن عزیز ایستادن در کنار ملت بود.

این روزنامه اهریمنی به همین مقدار بسنده نکرد و با ساختار شکنی عجیبی به حریم مراجع نیز وارد شد و آنان را به سبب آنکه توهین به بیت امام را محکوم کرده بودند مورد پرسش و تهدید قرار داد. این روزنامه مراجع را متهم به ملاحظه کاری کرد و از آنان پرسید که ” کدام ملاحظه می تواند با دفاع از حریم اسلام و انقلاب برخاسته از آن برابری کند؟ ” باید تاسف خورد بر کسانی که کمترین درک و فهمی از آموزه های اسلامی و انقلابی امام نداشته اند و ندارند و با این حال می خواهند درک آلوده به قدرت خود را با زور و زندان و تهدید به دیگران از جمله مراجع بزرگ و محترم شیعه تحمیل کنند. حال آنکه مرجعیت شیعه دارای تاریخ و جایگاهی رفیع و حافظ آیین محمدی در ایام غیبت است. آنها اما مراجع را نیز مطیع قدرت خود می خواهند و از همین رو پیاده نظام خود را به بیت مراجع می فرستند تا آنها را به بصیرت دعوت کنند و آنگاهی که دعوت به بصیرت گرهی از کار فروبسته شان نمی گشاید، عده ای را اجیر می کنند تا نیمه شب در کمال توحش به بیت آیت الله العظمی صانعی و دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری حمله کنند و خواستار خروج آنان از قم شوند. تاملی در اخبار این حوادث و فیلم های این حملات وحشیانه به بیوت مراجع و روایات نزدیکان آیت الله صانعی و بیت آیت الله منتظری از این حملات سبعانه کافی است تا پاسخی به این پرسش بیابیم که آیا جایگاه مرجعیت و علمای دین در طول تاریخ شیعه تا کنون چنین مورد بی حرمتی واقع شده است؟

و آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می برد کارش به کجا رسیده است که ساعت سه و نیم نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ به راستی چه کسی مسئول و پاسخگوی این انحراف عظیم است ؟ به یاد داریم که قبل از پیروزی انقلاب اظهار نظر گستاخانه یک نفر در روزنامه اطلاعات نسبت به یک مرجع دینی چه طوفانی در کشور به پا کرد و امروز در روزنامه ای که عنوان نمایندگی رهبری را یدک می کشد چگونه به مراجع دین توهین می شود. شاید حریم اهریمنی و حمایت های مادی و امنیتی بی شمار امروز مانع از پاسخگویی مردم به این حرمت شکنان شود اما این گستاخی ها هرگز از اذهان مردم پاک نخواهد شد. و آیا اگر مردم نیز سکوت کنند خدا در برابر چنین ظلمی به بزرگان دین و اسلام سکوت خواهد کرد؟


از یاوه گویی های آن سرمقاله اگر بگذریم، در سرمقاله آن روزنامه اهریمنی نکته قابل تامل و درستی نیز بیان شده بود و آن، همین سخن امیرالمومنین علی (ع) بود که افراد را باید با معیار ” حق ” سنجید و نه ” حق ” را با معیار افراد. به راستی تعریف حق و عدالت از منظر آقایان چیست و چگونه می توان مطالبه حق رأی مردم را با گلوله پاسخ داد و آنگاه از حق نیز سخن گفت؟ اساس مطالبه مردم در روزهای پس از انتخابات، تنها حق رأی شان بود و به دنبال جنایات بی حد و حصر در کهریزک و سایر بازداشتگاه های غیر قانونی و قانونی بود که مطالباتی دیگر بر مطالبه اولیه مردم افزوده شد، که مگر می شد مردم را به گلوله بست و از آنها خواست که از این خون ریخته شده و مسببان آن نپرسند؟ اما چه کسی طرح این مطالبات حقه و پرسشی حداقلی درباره رای خود را از ابتدا در مخالفت با ولایت فقیه تلقی کرد؟ چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جهوری اسلامی برخواسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز درنظر گرفته باشد؟ تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند: “النصیحه لائمه المسلمین”.

امام صادق می فرمایند که “احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی” اما می بینید که آقایان اظهار نظر و بیان دیدگاه افراد را تقابل با ولایت فقیه تفسیر می کنند. رهبری در مورد انتخابات نظر خود را اعلام کردند اما آنچنانکه دیدیم مردم در کمال احترام به ایشان، نظری دیگر داشتند و آن مطالبه رأیی بود که به صندوق انداخته بودند. مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟ یاران امام و مردم هوشیار هنوز سنت و سیره عملی آن عزیز سفر کرده را فراموش نکرده اند. ایشان بارها مطالبی فرمودند و مسئولین بنا به درک و نظر خود به گونه ای دیگر عمل کردند و با این حال نه امام ناراحت شدند و نه کسی به آنان اعتراض کرد و نه آن مسئولان که نظری مخالف دیدگاه امام داشتند از حقوق اجتماعی خود مرحوم شدند.

آیا اگر اعلم علما و مرجع دینی و ولی فقیه نیزدر پایان رمضان، ماه را ندید و بر اساس معیارها به صدور حکم عید فطر نرسید ولی چوپان یا کارگری ساده و بی سواد دربلندای افق کوه های محل زندگی خود ماه را دید و افطار کرد، او ضد ولایت فقیه، مخالف نظام، مشرک، محارب و وابسته به آمریکا و صهیونیسم است؟ گیریم که آقایان متوجه دزدیدن رای مردم نشده اند اما مردم این اتفاق را به چشم دیده باشند حال آیا می توان آنها را ضد ولایت فقیه و مشرک و محارب خواند؟ به راستی پرسیدن از رای خود چه ربطی به ضدیت با دین و اسلام و ولایت فقیه دارد؟ علاوه بر این در حوزه دین آزادی بخش و جهانی اسلام که مخالف و معاند می توانند در حضور امام معصوم به بحث و مناظره و جدل پرداخته و حتی در خصوص انکار خدا هم صحبت کنند چگونه است که عده ای، درخواست رسیدگی و احقاق حق را جرم و مخالفت با ولایت فقیه می دانند؟


ملت آزادی خواه و شریف ایران

همه ما به یاد داریم که نگاه سیاسی و اجتماعی بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با نگاه سیاسی و اجتماعی آن حضرت تفاوت داشت اما به یاد نداریم که هیچگاه هیچ یک از این دو طرف سخنی در تخطئه طرف مقابل زده و مردم را به مقابله با یکدیگر تحریک و تشویق کرده و فضای جامعه دینی را به نا امنی کشیده باشند. همه به یاد داریم که امام(ره) در واکنش به دیدگاههای اختلافی مراجع شایسته دینی و حوزه های علمیّه از جمله در برخورد با دیدگاه های فقهی و اجتماعی و حتی سیاسی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی چگونه عمل می کردند تا آنجا که اعلام عید فطر برای مسلمین را با تشخیص و اعلام آن به نقل از ایشان در رسانه ها به رسمیت می شناختند. ما به یاد داریم که عده ای یک نوار ضبط شده در حدود یک ربع ساعت از سخنان آیت الله العظمی گلپایگانی در رابطه با ولایت فقیه را که در نقطه مقابل دیدگاه امام قرار داشت برای امام آوردند و امام اما دستور دادند که مشروح سخنان ایشان دو بار از رادیو سراسری پخش شود.

همه به یاد داریم که رهبری فعلی در دوره اول ریاست جمهوریشان در خصوص معرفی نخست وزیر نظری غیر از نظر امام و مجلس داشتند و چقدر زیبا بود که ایشان بر تصمیم خود که مخالف نظر امام و ولی فقیه وقت نیز بود پای می فشردند اما پاسخ این مخالفت با نظر رهبری و ولایت فقیه، چنان نبود که برخی امروز در نظر دارند. به یاد داریم که حتی در سال ۶۴ که جناب آقای موسوی برای دور دوم به عنوان نخست وزیرانتخاب شدند و در جریان معروف ۹۹ نفر نماینده ای که به آقای میرحسین موسوی رأی مخالف دادند رهبری فعلی که در مقام ریاست جمهوری قرار داشتند نیز موافق با انتخاب ایشان نبودند و فرمودند که آنان ۹۹ نفر نیستند و با احتساب اینجانب ۱۰۰ نفر هستند و در جریان تحلیف در مجلس و در حضور تماشاچیان و خبرنگاران نیز اظهار داشتند که التزام من به سوگند ریاست جمهوری درحالیست که تمام ابزار اجرائی آن در اختیار من نیست و با این بیان ادامه نارضایتی خود نسبت به دیدگاه امام را اعلام کردند اما هیچگاه برای ایشان یا آن نمایندگان کمترین تعرض یا مزاحمت یا بی حرمتی پیش نیامد و ایشان هدف تیرهای تهمت قرار نگرفتند و هیچ یک از آن نمایندگان نیز بازداشت یا محکوم به ضدیت با نظام و ولایت فقیه نشدند.

همه به یاد داریم که یکی از نمایندگان دور دوم مجلس در جریان یک نطق پیش از دستور در برابر معترضین که محتوای نطق او را خلاف دیدگاه امام می خواندند با صدای بلندی پاسخ داد که «اگر این طور باشد بهتر است حضرت امام ۲۷۰ پوزه بند برای مجلس بفرستند.» آن فرد اما به رغم بیان این موضوع هیچ وقت از طرف امام و بیت ایشان مورد غضب قرار نگرفت و مایه رنج و دردسر او فراهم نشد و مورد اذیت و آزار و شکنجه و بازداشت قرار نگرفت و حتی بعد از آن نطق در مناصب عالی نظام از جمله در سمت عضو حقوقدان شورای نگهبان و معاونت قوه قضائیه نیز انجام وظیفه کرد و مورد توجه مسئولان بالای نظام نیز قرار داشت و به یاد دارم باری که ایشان به ملاقات امام رفته بودند نیز درحالیکه در آن زمان معمول نبود خبر دیدار یک نماینده با امام را از رادیو پخش کنند، خبر آن دیدار از رادیو نیز پخش شد. حال آن ولایت فقیهی که بر اساس آموزه های علمی و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی می توان تصویر کرد را مقایسه کنید با تصویری که امروز از ولایت فقیه ارائه می شود و در سایه دفاع از آن عمل می شود. خدا می داند این خیانت که عده ای به ولایت فقیه و دین مردم روا داشتند چه آسیب هایی به کشور، مردم و باورهای معنوی آنها وارد کرده است.


ملت شریف و آزاده ایران

یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و آنچه با رای شما کردند و آن خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد یک بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده ام و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم و نگرش خود نسبت به قانون اساسی، خط امام و انقلاب را بیان کنم تا مردم -همان ها که امام فرمود جان من فدای تک تک آنان- به داوری بنشینند و معین کنند چه کسانی از قانون اساسی، راه و اندیشه و آرمان های انقلاب منحرف شده اند و چه کسانی علیرغم همه فشارها و سختی ها بر آن اصول پایبند مانده اند. تنها در چنین مناظره آزادی در برابر چشم ملت است که می توان اعتماد از دست رفته مردم را بازیافت. که اگر اقناع مردم با این حجم از تبلیغات و در چنین باتلاقی از دروغ و تهمت ممکن بود، نباید احتیاجی به سرکوب می بود و بدون هراس و توسل به قوای مسلح، مجوز راهپیمایی سکوت به معترضین داده می شد.

اما مخالفان رای مردم حتی حاضر نشدند سهم ناچیزی از امکانات و ابزار رسانه ای و تبلیغاتی شان را برای توضیح و پاسخگویی یا اعلام مواضع به معترضین واگذار کنند تا به بیان دیدگاه خود و دفاع از تهمت های ناروای وارده بپردازند. آقایان منطق را در گلوله دیدند و به سوی مردم پرتاب کردند. طرفه آنکه آقایان به جای مدیریت کشور و شنیدن صدای مردم، در این ام القرای اسلام، شعار مدیریت جهان و برنامه ریزی برای جهانیان داده می شود. از مردم و سایه خود می هراسند و به جای توسعه و آبادانی کشور، سرکوب و گسترش زندان ها و کهریزک ها، را در برنامه خود قرار داده اند و سودای مدیریت جهان را نیز در سر می پرورانند.


ملت آزاده و حق خواه ایران

آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد. خداوند مومنان را به صبر و استقامت فراخوانده و وعده پیروزی به آنها داده است. راه شما اگرچه سخت و صعب و پر پیچ و خم است اما آینده وعده داده شده خدا متعلق به شما و تقدیر بر نابودی ستم پیشگان است و «الیس الصبح بقریب».

والسلام

مهدی کروبی

احضار یازده تن از دانشجویان معترض ٢٢ خرداد دانشگاه تهران به کمیته انضباطی

جـــرس: بنا به گزارش منابع خبری جرس، بعداز تجمع و راهپیمایی اعتراضی بیست ودوم خرداد امسال در دانشگاه تهران که به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، یازده تن از دانشجویان دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، به اتهام "ایجاد اغتشاش"، به کمیته انضباطی احضار شدند.


بر اساس این گزارش، در این تجمع که بعد از ظهر شنبه گذشته از مقابل دانشکده هنر آغاز شده و در سراسر دانشگاه ادامه پیدا کرد، دانشجویان با شعارها و پلاکاردهایی، اولین سالگرد جنبش سبز و شهدا و زندانیان سیاسی را گرامی داشتند.


متعاقب این تظاهرات، کمیته انضباطی دانشگاه تهران، دست کم یازده دانشجوی دانشکده ادبیات و تعدادی از دانشجویان دانشکده های دیگر را، احضار و تهدید به صدور احکام انضباطی سنگین کردند و همچنین به آنان هشدا دادند در صورت ادامه تجمعات و اعتراضات، بازداشت خواهند شد.


گفتنی است طی هفته گذشته و در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، دانشجویان دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و صنعتی شریف، با برگزاری تظاهرات و تجمعات روزانه و شبانه (در خوابگاهها)، یاد خیزش و تولد جنبش سبز را گرامی داشتند.